باغ زعفرونه دایی صادق
آینازم تو چقدر بلایی دختر امروز جمعه رفتیم باغ دایی تا کمکش زعفرون بچینیم خیلی خوش گذشت دایی اتیش درست کرد سیب زمینی کباب کردیم همه دور هم تو باغ صبحانه خوردیم تو اصلا یک جا بند نمی شدی میدویدی اینوراونور ورجک. روز خوبی بود ممنون دایی جونم بعد هم اومدیم خونه با هم پاکشون کردیم من بودم بابایی دایی مامانی دایی و خاله خندیدیمو کار کردیم البته بیشتر خوش گذروندیم ...
نویسنده :
مامان سیما
19:48